آرکتایپهای مردانه کدامند؟
![](https://khanemaana.com/wp-content/uploads/2024/06/ارکتایپ-های-مردان.webp)
در اعماق وجود هر مردی، دنیایی پیچیده و رمزآلود از کهنالگوها یا آرکتایپهای مردانه نهفته است که نحوۀ تعامل او با دنیای اطراف را هدایت میکنند. شناخت کهنالگوهای مردانه، به درک عمیقتر روان مردان و رمزگشایی از شخصیت، رفتارها، انگیزهها و نیازهای آنها کمک میکند.
در این مطلب، ۸ آرکتایپ مردانه برجسته را بررسی میکنیم. ترکیبی از این کهنالگوها، هویت و وجود منحصربهفرد هر مرد را شکل میدهد.
آرکتایپهای مردانه
آرکتایپ یا «کهنالگو» (Archetype)، به الگوهای رفتاری و شخصیتی گفته میشود که در ناخودآگاه جمعی انسانها ریشه دارند. این الگوها از طریق تجربیات بشر در طول تاریخ شکل گرفتهاند و به واسطۀ اسطورهها، افسانهها، رویاها و سایر نمادهای فرهنگی به ما منتقل میشوند. کارل گوستاو یونگ (Carl Gustav Jung)، روانشناس مشهور، معتقد بود کهنالگوها نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و رفتار ما دارند.
بر این اساس، 8 آرکتایپ مردانه اصلی تعریف شده است:
1) زئوس: پادشاه، جاهطلب، رهبر
2) آپولو: قانونگذار، منظم، بااراده
3) هرمس: سخنور، زرنگ، تنوعطلب
4) هادس: درونگرا، منزوی، عمیق
5) دیونیزوس: بیقیدوبند، سرمست، عرفانی
6) هفاستئوس: صنعتگر و مخترع، گوشهگیر، اهل کار
7) آرس: جنگجو، پرانرژی، نیرومند
8) پوزیدون: احساساتی، برونگرا، بیثبات
هر مرد ترکیبی منحصربهفرد از این کهنالگوهای مردانه را در شخصیت خود دارد. این ترکیب، نقاط قوت و ضعف او را تعیین میکند و بر رفتار و عملکرد او در جهان اثر میگذارد. در ادامه، این آرکتایپهای مردانه را معرفی میکنیم و ویژگیهای هریک را برمیشمریم.
پیشنهاد خواندنی: کهن الگوهای زنان
1) کهنالگوی زئوس یا پادشاه
قدرتطلب • جاهطلب • رهبر
نمود اساطیری: زئوس، خدای خدایان
زئوس، قدرتمندترین خدای یونان باستان، نماد قدرت، رهبری، قاطعیت، نظم، عدالت و عزم راسخ است. هر مرد با کهنالگوی زئوس، به طور ذاتی مدبر و فرمانده است و در مواقع بحرانی، آرامش و تعادل خود را حفظ میکند.
پادشاه به عنوان حاکم روان، پیشبرندۀ کارکردهای اجرایی است؛ یعنی برای تصمیمگیری، برنامهریزی و سپس اجرای برنامهها توانایی بالایی دارد. اصطلاح «کارکردهای اجرایی» تصویری از یک مدیرعامل را تداعی میکند که شرکت خود را به پیش میبرد، یا پادشاهی که قلمرو خود را رهبری میکند.
زئوس به عنوان برجستهترین آرکتایپ در لیست آرکتایپهای مردانه، بسیار سختکوش است، در کارها پیشقدم میشود، فرصتها را میقاپد و همیشه مقامهای بالا را از آن خود میکند. او استعداد زیادی در مذاکره و سازش دارد. در بازی زئوس، مردها مهرههای مهمی محسوب میشوند، برخی در نقش همکار و برخی در نقش رقیب. او خوب میداند که رقیب امروز ممکن است فردا به یک همراه بدل شود یا برعکس. بنابراین، نه در دوستی چندان پیش میرود و نه در دشمنی.
علاوه بر برقراری نظم و تصمیمگیری درست، پادشاه وظیفۀ مهم دیگری نیز دارد: قضاوت عادلانه در مورد دیگران. یک پادشاه خوب، مانند یک قاضی منصف، افراد شایسته و لایق را شناسایی میکند و به آنها پاداش میدهد. او به صرفِ مشاهدۀ عملکرد ظاهری افراد قضاوت نمیکند، بلکه با تلاش برای درک عمیق شخصیت آنها، ارزش واقعی هر فرد را تشخیص میدهد.
برای مثال، یک مدیرعامل با وجه پادشاه ضعیف ممکن است کارمندانی با ساعت کاری بالا را تشویق کند و ارتقا دهد (قضاوت سطحی)، در حالی که یک مدیرعامل با وجه پادشاه قوی و سالم، افرادی را ارتقا میدهد که برای رهبری مناسبترند؛ یعنی کسانی که مورد علاقه و احترام دیگرانند، تصمیمات خوبی میگیرند، از کار کردن برای شرکت راضیاند و غیره.
زئوس بسیار زندوست است و زنها را به طور طبیعی با استفاده از قدرت، شهرت و ثروتش جذب میکند. او با زنان از موضع قدرت برخورد میکند و خیلی احساساتی نیست. از نظر زئوس، خانواده یکی از هرمهای قدرت اوست. بنابراین، برای تشکیل قلمرو خود ازدواج میکند و صاحب فرزند میشود. زئوس از همسر خود توقع دارد خانه را اداره کند و او را درگیر خردهکاریهای زندگی نکند.
با اینکه خودشناسی از ویژگیهای زئوس نیست، ممکن است در میانسالی در مورد تمام مسیری که برای رسیدن به اوج پیموده، پرسش کند و شاید در عمق وجودش به این باور برسد که زندگیاش چندان ارزشی نداشته و دچار تحول شود.
پیشنهاد خواندنی: خودشناسی چیست؟
2) کهنالگوی آپولو
قانونگذار • منظم • بااراده
نمود اساطیری: آپولو، خدای خورشید
کهنالگوی آپولو یا کمانگیر، یکی از قدرتمندترین آرکتایپهای مردانه است. او حکم بازوی توانمند زئوس (پدر/پادشاه) را دارد؛ کسی که تصمیمات پادشاه را به اقدام تبدیل میکند. اما وظیفۀ پسر محبوب پدر فراتر از این است؛ او مانند شوالیهای افسانهای، نمادی از نظم، قانون، مهارت و وفاداری است.
ذهن منطقی آپولویی بهسادگی با دنیای عینی ارتباط برقرار میکند. او اهل رویا و خیالبافی نیست؛ میداند چه میخواهد و برای رسیدن به چیزی که میخواهد تلاش میکند. برای اینکه نهایت یک آپولو را متصور شوید، به مردان مرتب و جذابی فکر کنید که در تحصیلات موفقاند، در هنر سررشته دارند، در ورزش پیشتازند و احتمالا دست به هر کاری بزنند، جزو نفرات برترند. علت موفقیتهای چشمگیر آپولو پیروی کامل از عرف و قواعد جامعه است، اما از آنجایی که مهمترین هدفش به ثمر رساندن آرزوهای پدر است، به اندازۀ انتظارات پدر رشد میکند و از خواستهها و احساسات خود غافل میماند.
آپولو قانونمدار است و از بینظمی، ناهماهنگی یا رفتارهای هیجانی و احساسی ناراحت میشود. اولین دغدغۀ او، نظم و کنترل خود است، زیرا بزرگترین تیراندازان کسانی هستند که بر ذهن خود تسلط دارند. با تسلط بر ذهن، قاطعیت، اراده، تمرکز، سرعت عمل و شجاعت لازم برای انجام کارهای خارقالعاده در آپولو پرورش مییابد.
افسانۀ بودا، با وجود اینکه او یک آپولو به معنای رایج آن نیست، نمونۀ عالی از این جنبه را نشان میدهد: بودا به چنان تسلط کاملی بر خود دست یافته بود که توانست بر خدای شروری به نام مارا پیروز شود. این خدا قدرتهای فریب و وسوسۀ زیادی داشت، اما بودا کنترل ذهن خود را حفظ کرد و درنتیجه تحت تأثیر قرار نگرفت. مارا درنهایت متوجه شد که نمیتواند بودا را فریب دهد و مجبور شد تسلیم شود. این مثال بهویژه برای آپولوی سالم مناسب است، زیرا بودا بدون توسل به زور و خشونت، بر مارا پیروز شد. فردی که بهسرعت به زور متوسل میشود یا از اعمال خشونت لذت میبرد، تحت تأثیر جنبۀ نامتعادل آپولو قرار دارد.
پیشنهاد خواندنی: نظریه روانشناسی یونگ
نظم درونی آپولو، او را به سوی تقویت مهارتهایش سوق میدهد تا بتواند کارها و اهداف خود را به سرانجام بهتری برساند. برای مثال، نوازندهای که هر روز تمرین میکند، در حال اعمال نظم درونی آپولو است؛ همینطور کارمندی که به طور مداوم به دنبال راههایی برای افزایش بهرهوری و کیفیت کار خود است.
آپولو عاشقپیشه نیست و وقت زیادی را صرف افکار و خیالهای عاشقانه نمیکند. اگر هم بخواهد عاشقی کند، معمولا ناموفق است. ازدواج برای مرد آپولویی مثل وارد شدن به دانشگاه یا شروع یک کار جدید است و براساس عشق و علاقۀ صرف صورت نمیگیرد.
او بیش از نیمی از زندگیاش را در بیخبری از این پرسش میگذراند که «آیا کارم را دوست دارم؟» همیشه فقط براساس منطق تصمیم گرفته است. اما اگر از دلش پیروی کند، متوجه میشود که انسان جایزالخطاست و او هم ممکن است همۀ عمر اشتباه کرده باشد. آن وقت است که بهراحتی وارد دنیای ناشناختهها میشود و ریسک میکند.
3) کهنالگوی هرمس
سخنور • زرنگ • تنوعطلب
نمود اساطیری: هرمس، خدای پیامرسان
هرمس، خدای باهوش و زیرک یونان باستان، نماد ذکاوت، سخنوری، کنجکاوی، انعطافپذیری، تجارت و سازگاری است. مردی با کهنالگوی هرمس، ذهنی سریع، خلاق و ایدهپرداز دارد و بهراحتی با چالشها و موقعیتهای جدید سازگار میشود.
هرمس باهوشترین کهنالگو در لیست آرکتایپهای مردانه است. او ایدههای مهم را در موقعیتهای مختلف بهسرعت درک میکند و براساس این درک شهودی، بدون فوت وقت، دست به اقدام میزند. او همواره در حال جنبش است. ثابت نگه داشتن او به همان اندازه دشوار است که بخواهید جیوه را در دستانتان نگه دارید. هرمس روش پیدا کردن طلای روح یا گوهر وجود را به ما نشان میدهد و در بیشتر موارد، با دستکاری و تغییر هر چیز، آن را بهتر یا دستکم جذابتر میکند.
او میتواند در طول شبانهروز در نقشهای متفاوت و گاه كاملا بیربط و حتا متضاد ظاهر شود و در هر کدام نیز بهترین خودش را زندگی کند. هیچ وقت به هیچ چیز زندگی گیر نمیکند. به همین دلیل، نه عاشقی ثابتقدم است و نه معتاد به مواد مخدر. اصولا به هیچ کار طولانی و مستمری دل نمیبندد.
هرمس به عنوان یکی از قدرتمندترین آرکتایپهای مردانه، فرمانروای تجارت است؛ فردی فرصتطلب، اهل معامله و مذاکرهکنندهای بااستعداد. بااینحال، در دنیای کار، هرمس را نمیتوان کارشناس محض رشتهای خاص دانست. علایق متنوع او باعث میشود که نتواند در رشتهای ثابت به کسب تجربه ادامه دهد.
کهنالگوی هرمس ویژگیهایی دارد که میتواند از او یک رواندرمانگر خوب بسازد. مردان هرمسی میتوانند به شکلی اثرگذار با دیگران ارتباط برقرار کنند و بهسادگی دوست و صمیمی شوند. هرمس، ارتباطات پرتعامل، پرجنبوجوش و لذتبخشی دارد. دوستانش او را فردی جذاب و مجلسگرمکن میشناسند و معمولا بالای فهرست دعوتیهاست. علاوه بر آن، همیشه حرمت و منزلت او را حفظ میکنند و تحت هیچ شرایطی به خودشان اجازه نمیدهند که تحقیرش کنند یا آسیبی به او بزنند.
مرد هرمسی از تأهل و مسئولیت گریزان است و تمایل دارد همیشه مجرد بماند. برای هرمس برقراری و حفظ رابطه با زنان تا جایی که خودش بخواهد بسیار آسان است و از این کار لذت میبرد. هر زنی برای او مثل هندوانهای دربسته است که آن را میشکافد و کشف میکند، ولی بهسرعت از آن دلزده میشود. با وجود این، اگر احساس کند زن رویایی خود را یافته است، وارد وادی عشق هم میشود. عاشق شدن برای او مثل دیدار از کشوری جدید است. پس فقط زنانی میتوانند معشوق مرد هرمسی باشند که خود از سرزمینهای مختلف تشکیل شده باشند؛ عمیق، تودرتو و رازوار، مثلا یک آفرودیت که آتنا یا آرتمیس خود را پرورش داده باشد.
پیشنهاد خواندنی: انواع دلبستگی
4) کهنالگوی هادس
درونگرا • منزوی • عمیق
نمود اساطیری: هادس، خدای جهان زیرین و ناخودآگاه
هادس، خدای یونانی جهان زیرین، مردگان و ثروت، پیچیدهترین آرکتایپ در لیست آرکتایپهای مردانه است. این کهنالگو نماد جنبههای تاریک و پنهان روان انسان محسوب میشود. هادس با قلمرو مردگان و ناخودآگاه مرتبط است. به همین دلیل، مردان هادسی اغلب به دروننگری، کاوش در اعماق روان و کشف رازهای پنهان تمایل دارند.
هادس در تاریکی و انزوا زندگی میکند، زیرا جهان بخش مهمی از وجودش را انکار کرده است. او ترجیح میدهد کمتر دیده شود تا کمتر قضاوت شود. از طرفی، هادس خدای ثروتهای زیرزمینی است. این آرکتایپ مردانه میتواند نشاندهندۀ توانایی در مدیریت منابع، درک ارزشها و بهرهمندی از موهبتهای پنهان باشد.
چیزی در او وجود دارد که باعث میشود مردها به او نزدیک نشوند و او را در جمعشان راه ندهند. البته سکوت و درک عمیقش از زندگی باعث میشود کسی به او توهین نکند. دوری و دوستی، سیاست مردان در برابر اوست.
با توجه به اینکه هادس پادشاه جهان درون است، اگر وجوه هرمسی (ارتباط با دیگران) را در خود تقویت کند، میتواند بهترین مشاور باشد یا در مشاغل حوزههای هنر، روانشناسی، ادبیات و الهیات به موفقیت برسد. زیرا منبع اصلی دانش، ذهن است و اگر فرد بخواهد چیزی را همهجانبه ببیند، ناگزیر است جهان درون و ذهن را کاوش کند.
هادس بیشتر وقتها در قالب مورد علاقۀ پدر و مادر جای نمیگیرد. هرچند اگر والدین به فردیت و تنهایی او احترام بگذارند، عملکرد خوب و قابل قبولی دارد. هادس در نوجوانی و جوانی عمیقا به سمت چرایی زندگی کشیده میشود و وارد بازیهای به زعم خودش سطحی، دروغین و ساختگی نمیشود. همین سکوت و عمق از او مردی مرموز و به احتمال زیاد، قوی میسازد که برای برخی زنها جذاب است. اگر زنی پیدا شود که با دنیای درون آشنا باشد، میتواند رابطهای عمیق با هادس برقرار کند. ازدواج جزئی مهم در زندگی اوست. بدون ازدواج کاملا تنها و بیکس باقی میماند.
الگوی هادس اگر تا میانسالی ادامه داشته باشد، تا پایان عمر همراه فرد خواهد بود. بااینحال، آشنایی با دنیای درون، این حسن را دارد که هادس از مرگ نمیهراسد.
5) کهنالگوی دیونیزوس
بیقیدوبند • سرمست • عرفانی
نمود اساطیری: دیونیزوس، خدای شور و مستی و خلسه
دیونیزوس، خدای یونانی شراب، مستی، خلسه، تئاتر، باروری و عرفان، کهنالگویی پویا و جذاب و نماد جنبههای سرزنده، خلاق و شورآفرین روان انسان است. دیونیزوس میخواهد بدون هیچ محدودیتی از تمام لذتهای زندگی بهرهمند شود. این لذتها شامل غرایز زیستی مانند غذا و رابطۀ جنسی است، همچنین خواستههای ناملموستر مانند شادی، عشق و حس هدفمندی را نیز شامل میشود. بنابراین، فردی که تحت تأثیر کهنالگوی دیونیزوس قرار دارد، به دنبال کشف و تجربۀ هرچه بیشتر است، زیرا میخواهد راههایی برای ارضای این خواستهها پیدا کند.
دیونیزوس، نسبت به سایر آرکتایپهای مردانه، بسیار همدل است، به این معنا که به طور غریزی احساسات دیگران را درک میکند. این همدلی میتواند بسیار دردناک باشد، اما او حتی در دلِ درد نیز، لذت را مییابد و آن را جشن میگیرد.
دیونیزوس قواعد و هنجارها را به چالش میکشد و نماد آزادی، رهایی از قیدوبندها و زندگی در لحظه، و درعین حال خلاقیت و آفرینشگری است.
مرد دیونیزوسی چون اهل رقابت نیست، به تحصیل علاقه ندارد و به سمت مهارتهایی که نیازمند سالها تمرین و تجربهاند نمیرود. رسیدن به قدرت و شهرت برای او فاقد جذابیت است، زیرا فکر میکند هیچ کاری در شأن او نیست. از نظر او، همیشه باید افرادی در جامعه وجود داشته باشند که با کار کردن خود، وسایل راحتی او را فراهم کنند. او دوست دارد همیشه در خانه بماند و بیرون نرود. در میان دیونیزوسیها بیکار و بیکاره زیاد است.
اگر طلب شادی مرد دیونیزوسی را به سوی عرفان و مذهب ببرد، ممکن است به گروههای معنوی بپیوندد که آگاهی را جستوجو میکنند.
مرد دیونیزوسی معمولا به ارتباط با همجنسانش علاقهمند نیست، چون هیچ احساس مشترکی با آنها ندارد. درعوض، با زنها راحتتر است، چون میتواند بدون هیچگونه ملاحظهای بالا و پایینهای احساسیاش را بیرون بریزد. از سوی دیگر، حالتهای کودکانۀ او، میل به مراقبت و مادری کردن را در زنان برمیانگیزد. حساس بودن او و لذت بردنش از زیباییها نیز باعث جذب زنها میشود. البته نمیتوان روی او به عنوان نانآور خانه حساب کرد. برای او موقعیت، ثروت، شهرت و امنیت مالی چندان اهمیتی ندارد.
6) کهنالگوی هفاستئوس
صنعتگر و مخترع • گوشهگیر • اهل کار
نمود اساطیری: هفاستئوس، خدای صنعت
هفائستوس، خدای یونانی آتش، فلزکاری، آهنگری، مجسمهسازی و صنعتگری، کهنالگویی قدرتمند و چندوجهی و نماد مهارت، خلاقیت، و پشتکار در وجود انسان است.
هفائستوس به عنوان ماهرترین صنعتگر در میان آرکتایپهای مردانه شناخته میشود. افرادی که با این کهنالگو همذاتپنداری میکنند، غالبا افرادی بااستعداد، علاقهمند به حل مسائل و خلق آثار باارزش هستند. این کهنالگو میتواند بیانگر تمایل به استقلال، تمرکز بر کار و درونگرایی باشد که از سویی، روحیهای خودبسنده و قوی را در آنها پرورش میدهد و از سوی دیگر، ابراز احساسات و برقراری روابط عاطفی را برای آنها دشوار میکند.
هفائستوس خیلی اهل روابط برادرانه نیست. مردان سطحی و برونگرا معمولا مورد علاقۀ او نیستند، چون تفاوتهای زیادی با آنها دارد. او با مردان صاحب قدرت (زئوس) نیز مشکل دارد. هر مردی که سعی کند او را، مانند آنچه در ارتش اتفاق میافتد شکل دهد با شکست روبهرو میشود و ممکن است باعث خشمش شود.
درعوض، هفاستنوس به زنان اهمیت میدهد، زیرا آنها قادرند به او انگیزۀ زندگی دهند یا او را نابود کنند. ممکن است به زنی نیاز داشته باشد تا منبع الهامش باشد و مهارتهای اجتماعیاش را بهبود بخشد و کارهای او را به دنیا معرفی کند. در صورتی که زن مورد علاقهاش را پیدا کند، رابطهای عمیق با او برقرار میکند.
در سالهای پایانی زندگی، به احتمال زیاد، از خلاقیت و دستاوردهایش احساس رضایت میکند. بااینحال، در مهارتهای اجتماعی همچنان ناتوان و منزوی باقی میماند. ممکن است پیرمردی باشد که با لذت و رضایت درونی در کارگاه خود کار میکند، یا پیرمردی گوشهنشین و منزوی که دیگران او را طرد کردهاند.
7) کهنالگوی آرس
جنگجو • پرانرژی • نیرومند
نمود اساطیری: آرس، خدای جنگ
آرس، خدای یونانی جنگ، خشونت، خونریزی، نبرد و شجاعت، کهنالگویی قدرتمند و اغلب چالشبرانگیز است که نماد جنبههای ستیزهجویانه، جسورانه و قاطع در وجود انسان است. آرس در تصمیمگیریها قاطع و مستقل است و در افراد به صورت اعتمادبهنفس، خودباوری، استقلای رای، ریسکپذیری و نترسیدن از شکست نمایان میشود.
آرس، کارهای بدنی و مسئولیتهایی را دوست دارد که با خطرکردن همراهند. او حوصلۀ کارهای تئوریک، برنامهریزی و دنبال کردن اهداف دور و دراز را ندارد. چون زود جوش میآورد، ممکن است زیاد اخراج شود. پیروی از قوانین و مقررات برایش دشوار است و از سیستم سلسلهمراتبی خوشش نمیآید. اگر خودش رییس شود، با زیردستانش رفیق و دوست میشود.
آرس، رفیقباز و بامرام است و زمان زیادی را با دوستانش میگذراند. او نمیتواند دوری دوستان را به مدت طولانی تحمل کند و اگر دوستی طردش کند، برایش بسیار دردناک است.
مرد آرسی اغلب در نگاه اول، برای زنان جالب و جذاب است، اما هنگامی که برای اولین بار خشمش را علنی میکند، باعث فاصله گرفتن آنها میشود. زنانی که در مردان به دنبال ثروت، قدرت و شهرت میگردند و نیز زنانی که امنیت و ثبات میخواهند، نمیتوانند جفتهای خوبی برای آرس باشند.
آرس، با همسرش بیشتر دوست است تا هر چیز دیگر. او هر کاری بتواند برای خوشحال کردن همسرش میکند و از این موضوع لذت میبرد. البته دوست داشتن زنان یا کتک زدن آنها به اتفاقهای کودکیاش بستگی دارد. اگر عاشق درونش رشد کرده باشد، با زنان خوشبرخورد است وگرنه ممکن است آنها را کتک هم بزند. او به شکل طبیعی محافظ و حامی خانوادهاش است و هرکسی را که به حریم خانوادهاش تعرض کند، تنبیه میکند.
8) کهنالگوی پوزیدون
احساساتی • برونگرا • بیثبات
نمود اساطیری: پوزیدون، خدای دریاها، احساسات و غرایز
پوزیدون، خدای دریاها در اساطیر یونان، شخصیتی پیچیده و چندوجهی دارد. او مظهر قدرت، احساسات، غریزه و خلاقیت است و درعینحال، میتواند دمدمیمزاج، خشمگین، و غیرقابل پیشبینی باشد.
پوزیدون متعهد به خلق واقعیت خویش است. باقی امور دنیا برای او مهم نیستند، مگر اینکه آرامشش را برهم بزنند. عمق وجود او به اندازۀ اقیانوس عمیق و تاریک است. او عواطف را بهشدت احساس میکند و در صورت سرکوب آن، در برابر ناملایمات طاقتش را از دست میدهد و بدون توجه به عاقبت کار طغیان میکند.
روی تاریک پوزیدون، او را به یک ستمگر تبدیل میکند. ناتوانی در بیان احساساتش باعث میشود که او به دیگران حمله کند و از رنج آنها لذت ببرد. پوزیدون در حالت تهاجمی، دشمنان خود را مانند موجی عظیم خفه و له میکند. او وقتی تحقیر شود، تا زمانی که احساس نکند تبرئه شده است، متوقف نخواهد شد.
پوزیدون خواهان قدرت است و در صورتی که نتواند با مردان قدرتمند هماوردی کند، معمولا قلمرو حکومتش (و طبعا سرخوردگی ناشی از شکستهایش) را به خانه میآورد و به پدر و همسری ستمگر و مستبد تبدیل میشود.
سخن آخر
همانطور که دیدید، هریک از آرکتایپهای مردانه ویژگیهای خاص خود را دارند و هر مردی ترکیبی منحصربهفرد از چندین کهنالگو است که میتواند آنها را پرورش دهد. با آگاهی از کهنالگوهای غالب در شخصیت خود، میتوانیم نقاط قوت و ضعفمان را بهتر بشناسیم و در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفقتر باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید